مهرسا بابا

خورشید خانم

خورشید خانم     از پشت کوه دوباره خورشید خانم در امد   با کفشای طلا و پیرهنی از زر امد   آهسته تو آسمون چرخی زد و خندید   ستاره ها رو آروم از تو آسمون چید   با دستای قشنگش ابرا رو جا به جا کرد   از اون بالا با شادی به آدما نگاه کرد   دامنشو تکون داد روخونه ها نور پاشید     آدمها خوشحال شدن خورشید به اونهاخندید   چون دیگه روز شده ای بچه ها بیدار شین   وقت بازی تو سبزه و پارک شده   پ سرا برن توپ بازی دخترا برن غایم موشک بازی ...
17 دی 1391

ms . sun

Ms. Sun Of the mountain again. Sun- income women   With gold Kfshay Gold shirt came   Slowly the sky Chair smiled and laughed   Stars down Align the sky   With hands Qshngsh Abra had to move   Top with the joy of it The people looked   The move Damnshv Rvkhvnh light fell   Happy people Sun Avnhakhndyd   It was another day The kids woke Shane   Play time I parked on the grass and   Bern boys play ball Ghaym planes Be...
17 دی 1391

حیوونها ی رنگارنگ

  حیوونای رنگارنگ   حیوونا خیلی هستن وحشی واهلی هستن گاو، بچه اش گوساله بز، بچه اش بزغاله گوسفند و میش و بره می چرند توی دره اسب و شتر تو صحرا بار می برند به هرجا روباه وشیر و پلنگ حیوونای رنگارنگ تو دشت وکوه و بیشه پیدا می شه همیشه   ٠(((((لطفا ترجمه انگلیسی را در ادامه مطلب بخوانید )))))). Colorful Hyvvnay Many are Hyvvna Vahl wild guess Cattle , calves, her child Goats , her baby goat Lamb and ewe and lamb Nonsense...
15 آذر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرسا بابا می باشد